مدل عملکرد شغلی در کاردرمانی
مدل عملکرد شغلی (occupation function model)
OFM ارزیابی و درمان افرادی با اختلال عملکرد فیزیکی را هدایت میکند که منجر به توانمندسازی در عملکرد شغلی و احساس خود پیشبری ناشی از آن میشود. در این کتاب، نمودارهای موجود در صفحات عنوان هر فصل (به استثنای فصل 2 و فصلهایی در مورد دسته بندیهای تشخیصی) بازگو میکنند که چگونه قسمتهایی از جنبههای مختلف OFM در کنار هم قرار میگیرند و محتوای هر یک از فصول در کدام قسمت از مدل کلی گنجانده میشود.
OFM از روشهای بالینی بکار گرفته شده بر افرادی با اختلالات فیزیکی استخراج شد. باور اولیه بر این است که افرادی که وظایف خود در زندگی را به شایستگی ایفا میکنند، احساس خودکارآمدی، اعتماد به نفس و رضایت از زندگی را تجربه مینمایند.
پژوهش به طور غیرمستقیم از این ایده پشتیبانی میکند که شایستگی به رضایت یا کیفیت مثبت زندگی مرتبط است(الواسکی و همکارانش، 2005؛ اریکسون و همکارانش، 2009؛ کورپرشاک، وندربیجل و هافستین دوتیر، 2011؛ رابینسون اسمیت، جانسون و آلن، 2000). عملکرد موفقیتآمیز، باورهای فردی از کارآمدی را تقویت میبخشد (باندورا، 1977، 1977، 2001؛ براک و همکارانش، 2009؛ رزنیک، 1998).
بر اساس OFM، هدف از درمان، توانمندسازی مشارکت شایسته در نقشها و وظایف ارزشمند چه به واسطهی اصلاح عملکرد خود (عاملیت فردی) یا به واسطهی هدایت دیگران(عاملیت نماینده) میباشد (بندورا، 2001).
فرض دیگر OFM این است که توانایی ایفا کردن نقشها، وظایف و فعالیتهای زندگی یک فرد به تواناییها و ظرفیتهای اصلی(به عنوان مثال، قدرت، ادراک و توانایی مرتب کردن اطلاعات) بستگی دارد.
همانند سیستمهای دیگر(WHO، 2001)، این سازمان سلسله مراتبی فرض میکند که ظرفیتها و تواناییها سطح پایینتر به عملکرد سطح بالاتری از وظایف و فعالیتهای روزمره مرتبط میباشند. این سازمان از پشتوانه ی پژوهشی نیز برخوردار است (دیجکرز، 1997، 1999؛ گیرتزن و همکارانش، 1998؛ میچلسون و همکارانش، 2009؛ پولارد، جانسن و دیپه، 2011؛ سون و همکارانش، 1999) با این وجود، این ارتباط خطی نیست (میچلسون و همکارانش، 2009).
تنها بخش از واریانس یا پراکنش مرتبط به عملکرد به واسطهی توانایی هر فرد به حساب میآید. به عنوان مثال، لینچ و بریدل(1989)، ارتباط منفی نسبتاً قوی(r=-0.65; p<0.01) بین نمرات آزمون کارکرد حرکتی جبسن-تیلور(جبسون و همکارانش، 1969) و نمرات فعالیتهای روزمره زندگی(ADL) در مقیاس کلین بل(کلین و بل، 1982) یافتند.